جوک و اس ام اس و داستان های عاشقانه و جک جدید

اس ام اس | جوک | جک | SMS | عاشقانه و جدید | فلسفی | سرکاری | ولنتاین | سپندر مذگان | مناسبتی | جوک حیوانات

جوک و اس ام اس و داستان های عاشقانه و جک جدید

اس ام اس | جوک | جک | SMS | عاشقانه و جدید | فلسفی | سرکاری | ولنتاین | سپندر مذگان | مناسبتی | جوک حیوانات

اگر پسری بر ضد دخترها حرفی زد بدونید ...

اگرپسری بر ضد دخترها حرفی زد بدونید

ازهمه بیشتر دنبال دخترهاست و براشون له له میزنه!!


حکایتش حکایت همون گربه هست که دستش به گوشت نمیرسید می گفت پیف پیف بو می ده!


تا حالا صد تا دخترسر کارش گذاشتند و حالشو گرفتند !


تا حالا هر چی التماس کرده دخترای ناز ایرونی که سهله یه وزغ ماده هم تحویلشون نگرفته!!


توی دانشگاه نمره های ماکزیمم دخترا رو دیده و برای اینکه کسی نفهمه آی کیوش در حد کلوخه مجبوره بشینه برای دخترا حرف در بیاره


تو خونه همش به خاطر شلخته بودنش (مخصوصا موها و دماغ ) و تمیزی و خوشتیپی خواهرش مدام زدند تو سرش


از اینکه با صد نوع مدل موی مختلف و خط ریشای عجیب غریب نمیتونه قیافه مثل اژدهاشویه کم شبیه آدما بکنه به دخترای ایرونی که با آرایش زیباتر میشند حسودی می کنه


می بینه یک نفر تو دنیا پیدا نمیشه که فقط یه بار منتشو بکشه و باید یه عمر ناز کش باشه


می بینه خیلی از مردا و پسرای اطرافش (وحتی خودش) حاضرند با اشاره یه خانم همه چی شونو فدا کنند اون وقته که یه جاش به شدت میسوزه

عشق پسر به دختر بی آی کیو | No IQ

 جوانی که بود هیکلش بیست و توپ
بیامد به سایت پسرهای خوب
بیامد که جوید میان زنان
یکی همسر خوب و شیرین زبان
ازآن بین چون کرد یکی را نشان
به پیشش برفت داغ چو آتشفشان
بگفت گر یکی باخت دل بهر تو
چه باید کند ت شود آن تو
بفت گر بدانم روم کوی او
دهم جان به خال و دوابروی او
بگفتا نظر کن به اطراف خود
که بینی هزاران دل از آن خود
بگفت از لغاتت همی در چکید
خدا کاش حرف تو را می شنید
بگفت مدتی در دلم حالتیست
نمی دانی آیا که از بهر چیست
بگفتا که زود رو به پیش طبیب
که حیف است برخود نبینی حبیب
بگفتا که ای عشق من مه نما
توانم بپرسم نام شما؟
بگفتا که نام مرا ول بکن
بگو چیست نام عزیز شما؟!
از این رو چنین غصه گفتم عزیز
بدانی در این قشر پاک و تمیز
اگر یافتی یک زن عقلمند
بزن میل نام و شمارش به من
چه خوش گفت پیغمبر پاکزاد
که رحمت برآن تربت پاک باد
اگر عقل زن را کشی تو یه جا
ببینی که نصف است بر عقل ما

شیر مردان تیم ملی چه کسانی هستند؟(طنز)

علی دایی:

یک متخصص در زدن انواع اقسام گل به تیمهای درجه پیت مانند: تیم منتخب جوانان علی آباد کتول، دُرچه پیاز، سِده، زاقارتستان و دیگر تیمهای جهان و حومه.
در زدن انواع دریبل های عجیب غریب مهارت خاصی دارد. وی هنگامی که پا به توپ میشود یکی از پاهایش به آن یکی می گوید: تو یکی دیگه گوه خوری نکن. و اینجاست که با هم درگیر شده و گلاویز میشوند و علی دایی ناکام میماند. بسیاری از کارشناسان رابطه او با فوتبال را به رابطه اکبر هاشمی رفسنجانی با سیاست شبیه میدانند به طوری که هر دوی آنان ول کن قضیه نیستند.
علی دایی به مردم شریف ایران قول داه که تا در جام جهانی گل نزند از فوتبال خداحافظی نمی کند. مردم ایران دست به دعا شدند شاید فرجی شود معجزه ای رخ دهد و او در جام جهانی سال 2007 گل بزند.



خبر مهم : طبق تفاهم نامه بین وزارت جهاد کشاورزی و سازمان تربیت بدنی قرار شد از این پس کلیه زمینهای ورزشی برای کاشت سیب زمینی در اختیار کشاورزان عزیز قرار گیرد در این تفاهم نامه قید گردیده از علی دایی نیز به عنوان مترسک در این اراضی استفاده شود.



ابراهیم میرزا پور:

دروازه بانی است که در خوردن انواع اقسام گل های چرت و پرت مهارت خاصی دارد. او شیرجه زدن در راستای افق را افت کلاس میداند. کمتر دیده شده که شیرجه افقی بزند و اکثر شیرجه های او در جا بوده و حالت n شکل دارد. وی یک سبک جدیدی را در مهار توپ اختراع کرده که مراحل آزمایشی آن را در جام جهانی به معرض نمایش گذاشت و کاملا موفق آمیز نبود. و آن مهار توپ با چشم میباشد که نیاز به تعلیم نزد مرتازان هندی دارد. این شیوه به گونه ای است، که طرف شوت میزند و شما با چشم توپ را نگاه می کند. اگر توپ به بیرون رفت شما توانسته اید آنرا مهار کنید اگر که گل شد باید روی چشمانتان کار کنید.
هنگامی که او ضربه دروازه را میزند برای اینکه توپ به بازیکن خودی برسد، باید همه در نیمه خودی زمین باشند تا توپ به آنا برسد.



حسین کعبی:

کوچولوی ریز نقش تیم ملی فوتفال ایران. این بازیکن عمل پرسینگ را به خوبی انجام میدهد. وقتی بازیکن حریف صاحب توپ هست حسین به طرف او می دود، بازیکن حریف از ترس اینکه او را له نکند یا اینکه با ضربه مومو تیو یوبچاگی او مواجه نشود توپ را به او تقدیم میکند. این بازیکن از 90 دقیقه بازی حودود 65 دقیقه را روی هوا سیر میکند و بقه را در حال سر خوردن روی زمین است.
نقش او و خطاهای او در تیم ملی خصوصا مقابل پرتقال مانند نقش بازیکن اسبق تیم ملی آقای استاد اسدی است با این تفاوت که استاد اسدی فقط تو کار قلم بود یعنی فقط قلم پارو داغون میکرد که ورﮊن جدیدش یعنی کعبی رو تمام نقاط بدن کار میکند.


یحیا گل محمدی:

وی مدافعی است خون یخ. همیشه یک ساعت قبل از شروع بازی او را گرم میکنند تا یخ خونش آب شود. بعضی وقتا خونسردی او هرس آدم را در میاره به طوری ملت که هرچی فحش بلدند نثارش میکنند.
در بازی ایران مکزیک مشاهده کردید که یکی از بازیکنای مکزیکی خودش را کشت تا توپ را صاحب شود ولی یحیا با کمال خونسردی با کمترین تحرک، با یک حرکت کوچک گردن توپ را به کرنر زد.

خانم ها مثل چی هستند؟

خانم ها مثل رادیو هستند :
هر چی می خواهند می گویند ولی هر چه بگویی نمی شنوند.

خانم ها مثل شبکه اینترنت هستند :
از هر موضوعی یک فایل اطلاعاتی دارند.

خانم هامثل چسب دوقلو هستند :
اگر دستشان با گوشی تلفن مخلوط شد, دیگر باید سیم را برید.

خانم ها مثل موتور گازی هستند :
پر سر و صدا , کم سرعت , کم طاقت

خانم ها مثل رعد و برق هستند :
اول برق چشمهاشون می رسه , بعد رعد صداشون.

خانم ها مثل لیمو شیرین هستند :
اول شیرین و بعد تلخ می شوند.

خانم ها مثل موبایل هستند :
هر وقت کاری مهم پیش می آید در دسترس نیستند.

خانم ها مثل گچ هستند :
اگر چند دقیقه مدارا کنید آنچنان سخت می شوند که هیچ شکلی نمی گیرند.

خانم ها مثل کنتو ر برق هستند :
هر از چند سالی یکبار سن آنها صفر می شود.

خانم مثل فلزیاب هستند :
هرگاه از نزدیکی طلافروشی رد می شوند عکس العمل نشان می دهند

چرا من عاشق زنهای پیر هستم؟

بر خلاف عاشقان من عاشق زنهای پیرم
عهد کردستم که غیر از پیرزن یاری نگیرم
شاعران در دام زلف خوشگلان افتند دایم
لیک من بر موی اسپید کهن سالان اسیرم
من مگر دیوانه ام گردم به گرد خوبرویان
کز ادا و غمزه و اطوارشان هر دو بمیرم
نوجوانان تازه کار و قیمت عاشق ندانند
قدر من دانند پیران و شوندی دستگیرم
بر وفای خوبرویان نیست هر گز اعتباری
کز غرور و کبر پندارند نا چیز . حقیرم
هیچ دیدستی که کس گیرد گلاب از غنچه ی گل؟
غنچه چون گل گشت آید خود گلابش چون عبیرم
از شراب نو حذر کن غیر از درد سر ندارد
من شراب کهنه نوشم خود نصیحت کرده ام پیر
دلبر نو باوه هر شب سینما خواهد ز چاکر
رستوران گر دیر گردد می کند خورد و خمیرم
کیف خواهد عطر خواهد یار خوشگل
پیرزن با نان و دیزی سازد و کهنه حصیری